خلاصه داستان: آلانور، یک تاجر مدرن و قوی، و ضیا، تاجر اهل آنتاکیا که به سنت ها بسیار پایبنده، در گذشته عاشق هم بودند. به خاطر خانواده هایشان در مقابل این عشق، ناخواسته از هم جدا شدند و زندگی دیگری را آغاز کردند. محمد، نورچشمی مادرش سحر. او پسر بزرگ ضیا هست که قصد دارد …
بیشتر