خلاصه داستان: ربکا در دوران کودکی ترس بزرگی را در مقابل خود می دید و آن زمانی بود که چراغ ها خاموش می شدند. اما بعدها ترس مشابهی گریبانگیر برادر کوچکتر ربکا به نام مارتین می شود که با ایجاد مزاحمت از جانب یک نیروی ناشناخته در تاریکی مطلق همراه می باشد. طولی نمیکشد که مشخص می شود این نیروی ناشناخته ارتباطی با مادر آنها و گذشتهی او دارد…
دیدگاهها